محل تبلیغات شما

 بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

شخصی خدمت امام مجتبی(علیه السلام) رسید و عرض کرد: ای فرزند امیر مؤمنان! تو را به خدایی که به شما نعمت فراوان داده، به فریاد من برس که دشمنی ستمکار دارم که نه حرمت پیران را پاس می دارد و نه به خردی صغیران ترحم می کند.

حضرت که تکیه داده بودند، با شنیدن این سخن، برخاستند و نشستند و فرمودند:

کیست این دشمن تا داد تو را از او بگیرم؟»

عرض کرد: دشمن من، فقر و پریشان حالی است.

حضرت اندکی سر به زیر افکندند و سپس سر برداشتند و به خدمتکار خود فرمودند:

آنچه مال نزد تو موجود است، بیاور»

او نیز پنج هزار درهم آورد و به آن مرد داد و امام در پایان فرمود: تو را به خدا سوگند می دهم که هرگاه بار دیگر این دشمن به تو حمله ور گردید و ستم ورزید، او را نزد من بیاور تا او را از تو دور گردانم»

محمد رضا غیاثی کرمانی، سیره اخلاقی امام حسن مجتبی(علیه السلام)، مؤسسه انتشارات حضور، 1385، چ1، صص24و25؛ به نقل از: بحارالانوار، ج43، ص 350.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم 

اگر مردم حلالم نکن

مهلت به تنگ دستان باعث نجات است

امام علی(ع) و پرداخت کیسه اشرفی به مرد تاجر

تو ,علیه ,السلام ,دشمن ,امام ,حضرت ,علیه السلام ,و به ,او را ,جود و ,مجتبی علیه

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

bansmenwhefi firmrasoni mekacarbo aninpharra Randall's page فروش رله -فروش رله كمی - فروش سوكت Michael's info گروه فخر ایران Jerry's memory کمک بهیار